به سوی مرگ، بدون گلایه
در بحثی كه در شماره گذشته درباره شخصیت اصلی فیلم این زن حرف نمیزند داشتیم، به این نكته اشاره كردم كه بازیگرگزینی و بازیسازی نقش مهمی در خلق شخصیت، چنانكه بر پرده سینما میبینیم، دارند: “بسیاری از خصلتهای شخصیت با یك نگاه یا با یك حركت كوچك سر یا دست ممكن است شكل بگیرند و با خصلتهایی كه در فیلمنامه طراحی شدهاند به رقابت برخیزند.” در فیلمی مثل نفس عمیق حضور بازیگرهای غیرحرفهای و استفادهای كه از خصوصیات این آدمها در پردازش شخصیتهای قصه شده است، این امر دوچندان درست است. مسلماً لحن حرف زدن نرم و صدای ضعیف بازیگر نقش كامران در دركی كه ما از این شخصیت داریم تعیینكننده است، همین طور تند حرف زدن بازیگر نقش آیدا و لبخندها و رفتار غیرقابلپیشبینی او نقش مهمی در شكلگیری شخصیت آیدا دارند. شخصیتهای زندهای كه ما بر پرده میبینیم تا حدود زیادی ناشی از همین رفتارهای خُرد هستند كه البته بر خصلتهای عمیقتری در درون آدمهای قصه دلالت میكنند. امّا در این نوشته ما بیشتر روی خصلتهایی تكیه میكنیم كه در فیلمنامه طراحی شدهاند.
كامران
یأس و مردمگریزی، خودرأی و ضداجتماعی، عزت نفس و ادب، زنگریزی، بیتفاوتی و خونسردی (آرامش)، صداقت، گرایش به مرگ، نیاز به مادر، ثبات قدم، هوش، مهربانی، كمگویی: این فهرستی است از خصلتهایی كه میتوانیم برای شخصیت كامران بشماریم.
اطلاعات مربوط به این خصلتها از همان ابتدای فیلم از راه مشاهده رفتار كامران یا دیالوگ به بیننده داده میشود. برای نمونه، رها كردن ورقه نتایج امتحانات دانشگاه زیر باران بر یأس و میل به انزوای او دلالت میكند و بعد دیالوگ او درباره موبایل دزدی (“خوبی این اینه كه دیگه هیچ آشنایی بهت تلفن نمیكنه”) این خصلت را دقیقتر و قطعیتر جا میاندازد. اهمیت ندادن كامران به دختری كه از كنارش میگذرد در نخستین دیدار با منصور، از بیتفاوتی كامران نسبت به زن حكایت میكند و همین خصلت بعدها با این دیالوگ كه “كاش میتونستم عیاشی كنم” تكمیل میشود. مرگگرایی كامران البته در امتناع او از غذا خوردن نمود دارد، امّا در ضمن در دیالوگی درباره تمام شدن باتری موبایل هم مورد تأكید قرار میگیرد (؛این داره باتریش تمام میشه، عین خودم”).
مسئلهای كه در طراحی این شخصیت رعایت شده برقراری نوعی توازن در صفات مثبت و منفی و میانه است كه باعث میشود به شدّت با كامران همدلی كنیم. یك دسته از این صفات مانند یأس و مردمگریزی هرچند صفات مثبتی نیستند، امّا صدمهای هم به كسی نمیرسانند. در شروع شمهای از این خصلتها به بیننده معرفی میشود. بعد شاهد رفتارهای ضداجتماعی هستیم؛ رفتارهایی كه خودخواهانه هستند و به آدمهای دیگر آسیب میرسانند: سیگار كشیدن در اتوبوس، بستن رادیو در ساندویچفروشی، شكستن آینههای ماشینها، خط انداختن روی ماشین دیگری و دزدی. این كنشهای طوری طراحی شدهاند كه آسیبهایی كه به دیگران وارد میآید خیلی جدی نباشد. در ضمن در كنار اینها روی خصلتهای مثبت تكیه شده است: صداقت (در واكنش به مردی كه برای گرفتن پول داستان از شهرستان آمدن و غیره تعریف میكند)، مهربانی (در برخورد به دوقلوها و خوراك دادن به تولهسگ در صحنهای كه بلافاصله بعد از دزدی پراید میآید)، و نوعی ادب و عزت نفس در برخورد به دیگران. تلفنهای كامران به مادرش از نیاز او به شنیدن صدای مادر (نیاز به محبت) حكایت میكند و ثبات قدم او در رفتن به سوی مرگ همدلی ما را برمیانگیزد. كمگویی او، پرهیز او از توضیح اینكه چرا میخواهد بمیرد (همانند پرهیز فیلمساز از توضیح انگیزههای كامران) حس دلسوزی و همدردی ما را بیشتر دامن میزند.
كامران شخصیت فعّالی است. هرچند او مأیوس و مرگگراست، امّا راه مرگ را با ثبات قدم، خاموش، بدون گلایه، بدون محكوم كردن دیگران، بدون نطق و توضیح و تبیین میپیماید، چیزی كه بعدی اندوهگین به شخصیت او میبخشد. او در مناسباتش با منصور نیز فعال است؛ اقتداری دارد. توجه كنید به صحنهای كه میخواهند تلفن دزدی را بفروشند. او منصور را دنبال این كار میفرستد و وقتی منصور برمیگردد پول را به او میدهد. و باز اوست كه میگوید “پیش خودت باشه”.
كمگویی فیلم در تبیین انگیزههای كامران در انتخاب راه مرگ، به قوّت كار میافزاید. تمام توضیح فیلم چیزی است كه صدای مادر كامران در گوشی تلفن میگوید. همان دلیلهای همیشگی؛ درس نخواندن، ماشین خریدن، موضوع رفتن به خارج از كشور. امّا موضوع مهم در فیلم اصلاً این نیست. مهم این است كه كامران به جایی رسیده كه آگاهانه و خاموش راه مرگ را میپیماید. شخصیتپردازی كامران بزرگترین امتیاز نفس عمیق است. این شخصیت به سبب اصالت آن كه نمونه مشابه آشنایی برایش به یاد نمیآوریم، فیلم را از كلیشهها دور میكند. او همزمان حس دلسوزی و حس تحسین ما را برمیانگیزد.
آیدا
آیدا در یك خصلت بیرونی بارز درست نقطه مقابل كامران است: پرگویی. امّا در عمق، در مقایسه با منصور، شباهتهای خیلی بیشتری با كامران دارد. فعّال است و اعتماد به نفس دارد؛ همین كه خودش جلوی ماشین منصور را میگیرد و سوار میشود یا برخوردش به مأمور انتظامی و گواهینامه داشتنش از این امر حكایت میكنند. بامزه، عجیب-غریب و خودویژه است؛ مثل هیچ یك از دخترهایی كه در فیلمهای دیگر دیدهایم نیست. حتی از این نظر كه دانشجو و روشنفكر است بیشتر به كامران شباهت دارد. دیالوگها نقش خیلی بیشتری در پردازش شخصیت او دارند. شعری كه سروده و توضیحاتی كه درباره عادت راهپیماییهای طولانی خود میدهد، در این زمینه روشنگرند. امّا شیوه تند و تند حرف زدن (حرف زدن به مثابه كنش فیزیكی) اهمیت كمتری در شكل دادن به شخصیت او ندارند. امّا زیر این پرگویی رگهای از شخصیت خاموش و اندوهگین كامران هست. در تمام فصلهایی كه او از اخراج خود از خوابگاه و آمدن عدهای برای خواستگاری مطلع میشود و همین طور در فصل زیبایی كه او منتظر آمدن منصور است، او را ساكت و اندوهگین مییابیم. گویی همه آن پرگوییها پوششی بوده است بر اندوه عمیقتری كه در جانش لانه كرده. بعد از این قسمتها، وقتی با منصور به سمت شمال میروند، دوباره پرگویی و شلوغبازی را از سر میگیرد، امّا این بار دیگر میدانیم كه این شادابی از نشاط درونی خبر نمیدهد.
منصور
از میان سه شخصیت اصلی فیلم این منصور است كه از ابتدا تا انتها حضور دارد. او بر خلاف كامران و آیدا شخصیت دنبالهرویی است. بخصوص در رابطهاش با كامران بیشتر تابع است. هرچند او هم به شیوه خود پیگیر است، مثلاً در یافتن آیدا، امّا این پیگیری در امر خیلی متعارفتری نمود دارد. آنچه در شخصیت منصور بارز است، بیشیلهپیلگی و صفای اوست. و همین است كه كامران و آیدا را به او جلب میكند. او دانشجو و روشنفكر نیست و كمتر پیچیده است. سادهانگار است؛ توجه كنید به واكنش او بعد از نخستین ملاقات با آیدا (“من فكر میكنم اون میتونه منو خوشبخت كنه”). هرچند شخصیت منصور درست و باورپذیر است، امّا به اندازه شخصیتهای كامران و آیدا قوّی و خودویژه نیست؛ كنشهای او متعارفتر و رفتار او فاقد جنبههای برجسته و به یاد ماندنی است. نمونه خوبی از اینكه شخصیت قوی صرفاً با زمان حضور بیشتر بر پرده مشخص نمیشود. شخصیت منصور با خوشبینی و با میل به زندگی، نقطه مقابل شخصیت كامران به عنوان مظهر گرایش به مرگ است. امّا گویی برای فیلمساز میل به مرگ كشش بیشتری داشته است و به تفصیل بیشتر و ذابتر پرداخت شده است. ویژگی دیگر شخصیت منصور در مقایسه یا دو شخصیت دیگر این است كه سادهتر است؛ وجوه متناقض كمتری دارد.
مناسبات شخصیتها
مناسبات سه شخصیت اصلی این فیلم الگوی منحصربهفردی دارد. در واقع كامران و آیدا اصلاً یكدیگر را نمیبینند و منصور به عنوان حلقه واسط آنها عمل میكند. در پایان گویی آیدا جای خالی كامران را برای منصور پر كرده است. شخصیت منصور، چنانكه دیدیم، تا حدود زیادی نقطه مقابل (و مكملِ) شخصیت كامران (و آیدا) است. از سوی دیگری همانندی ژرفساخت شخصیتهای آیدا و كامران و نشستن آیدا به جای كامران در كنار منصور، به نوعی گرایش دوجنسیتی (یا بیجنسیتی) در شخصیت كامران اشاره میكند (زنگریزی او و موهای بلندش). در این سطح، شخصیتهای فیلم را نه تنها به عنوان نمونههای اجتماعی، بلكه به عنوان نشانههای كششهای بنیادین رفتار انسانی در مقابله با شرایط ناخشنودكننده و فشارهای هستیشناسانه نیز میتوان دید. نوعی تقابل گرایش به مرگ و میل به زندگی، بدون اینكه كشمكش حادّی بین آنها روی دهد. كوششهای منصور برای واداشتن كامران به شكستن روزهای كه او را به كام مرگ میبرد خیلی ضعیف هستند، انگار او خودش هم میداند كه نمیتواند خللی در اراده كامران به وجود بیاورد. فیلم قدرت خود را نه از این كشمكش، بلكه از شخصیتپردازی نیرومند كامران، همنشینی رفتارهای ضداجتماعی و خصلتهای دوستداشتنی در وجود او میگیرد.
در بحثی كه در شماره گذشته درباره شخصیت اصلی فیلم این زن حرف نمیزند داشتیم، به این نكته اشاره كردم كه بازیگرگزینی و بازیسازی نقش مهمی در خلق شخصیت، چنانكه بر پرده سینما میبینیم، دارند: “بسیاری از خصلتهای شخصیت با یك نگاه یا با یك حركت كوچك سر یا دست ممكن است شكل بگیرند و با خصلتهایی كه در فیلمنامه طراحی شدهاند به رقابت برخیزند.” در فیلمی مثل نفس عمیق حضور بازیگرهای غیرحرفهای و استفادهای كه از خصوصیات این آدمها در پردازش شخصیتهای قصه شده است، این امر دوچندان درست است. مسلماً لحن حرف زدن نرم و صدای ضعیف بازیگر نقش كامران در دركی كه ما از این شخصیت داریم تعیینكننده است، همین طور تند حرف زدن بازیگر نقش آیدا و لبخندها و رفتار غیرقابلپیشبینی او نقش مهمی در شكلگیری شخصیت آیدا دارند. شخصیتهای زندهای كه ما بر پرده میبینیم تا حدود زیادی ناشی از همین رفتارهای خُرد هستند كه البته بر خصلتهای عمیقتری در درون آدمهای قصه دلالت میكنند. امّا در این نوشته ما بیشتر روی خصلتهایی تكیه میكنیم كه در فیلمنامه طراحی شدهاند.
كامران
یأس و مردمگریزی، خودرأی و ضداجتماعی، عزت نفس و ادب، زنگریزی، بیتفاوتی و خونسردی (آرامش)، صداقت، گرایش به مرگ، نیاز به مادر، ثبات قدم، هوش، مهربانی، كمگویی: این فهرستی است از خصلتهایی كه میتوانیم برای شخصیت كامران بشماریم.
اطلاعات مربوط به این خصلتها از همان ابتدای فیلم از راه مشاهده رفتار كامران یا دیالوگ به بیننده داده میشود. برای نمونه، رها كردن ورقه نتایج امتحانات دانشگاه زیر باران بر یأس و میل به انزوای او دلالت میكند و بعد دیالوگ او درباره موبایل دزدی (“خوبی این اینه كه دیگه هیچ آشنایی بهت تلفن نمیكنه”) این خصلت را دقیقتر و قطعیتر جا میاندازد. اهمیت ندادن كامران به دختری كه از كنارش میگذرد در نخستین دیدار با منصور، از بیتفاوتی كامران نسبت به زن حكایت میكند و همین خصلت بعدها با این دیالوگ كه “كاش میتونستم عیاشی كنم” تكمیل میشود. مرگگرایی كامران البته در امتناع او از غذا خوردن نمود دارد، امّا در ضمن در دیالوگی درباره تمام شدن باتری موبایل هم مورد تأكید قرار میگیرد (؛این داره باتریش تمام میشه، عین خودم”).
مسئلهای كه در طراحی این شخصیت رعایت شده برقراری نوعی توازن در صفات مثبت و منفی و میانه است كه باعث میشود به شدّت با كامران همدلی كنیم. یك دسته از این صفات مانند یأس و مردمگریزی هرچند صفات مثبتی نیستند، امّا صدمهای هم به كسی نمیرسانند. در شروع شمهای از این خصلتها به بیننده معرفی میشود. بعد شاهد رفتارهای ضداجتماعی هستیم؛ رفتارهایی كه خودخواهانه هستند و به آدمهای دیگر آسیب میرسانند: سیگار كشیدن در اتوبوس، بستن رادیو در ساندویچفروشی، شكستن آینههای ماشینها، خط انداختن روی ماشین دیگری و دزدی. این كنشهای طوری طراحی شدهاند كه آسیبهایی كه به دیگران وارد میآید خیلی جدی نباشد. در ضمن در كنار اینها روی خصلتهای مثبت تكیه شده است: صداقت (در واكنش به مردی كه برای گرفتن پول داستان از شهرستان آمدن و غیره تعریف میكند)، مهربانی (در برخورد به دوقلوها و خوراك دادن به تولهسگ در صحنهای كه بلافاصله بعد از دزدی پراید میآید)، و نوعی ادب و عزت نفس در برخورد به دیگران. تلفنهای كامران به مادرش از نیاز او به شنیدن صدای مادر (نیاز به محبت) حكایت میكند و ثبات قدم او در رفتن به سوی مرگ همدلی ما را برمیانگیزد. كمگویی او، پرهیز او از توضیح اینكه چرا میخواهد بمیرد (همانند پرهیز فیلمساز از توضیح انگیزههای كامران) حس دلسوزی و همدردی ما را بیشتر دامن میزند.
كامران شخصیت فعّالی است. هرچند او مأیوس و مرگگراست، امّا راه مرگ را با ثبات قدم، خاموش، بدون گلایه، بدون محكوم كردن دیگران، بدون نطق و توضیح و تبیین میپیماید، چیزی كه بعدی اندوهگین به شخصیت او میبخشد. او در مناسباتش با منصور نیز فعال است؛ اقتداری دارد. توجه كنید به صحنهای كه میخواهند تلفن دزدی را بفروشند. او منصور را دنبال این كار میفرستد و وقتی منصور برمیگردد پول را به او میدهد. و باز اوست كه میگوید “پیش خودت باشه”.
كمگویی فیلم در تبیین انگیزههای كامران در انتخاب راه مرگ، به قوّت كار میافزاید. تمام توضیح فیلم چیزی است كه صدای مادر كامران در گوشی تلفن میگوید. همان دلیلهای همیشگی؛ درس نخواندن، ماشین خریدن، موضوع رفتن به خارج از كشور. امّا موضوع مهم در فیلم اصلاً این نیست. مهم این است كه كامران به جایی رسیده كه آگاهانه و خاموش راه مرگ را میپیماید. شخصیتپردازی كامران بزرگترین امتیاز نفس عمیق است. این شخصیت به سبب اصالت آن كه نمونه مشابه آشنایی برایش به یاد نمیآوریم، فیلم را از كلیشهها دور میكند. او همزمان حس دلسوزی و حس تحسین ما را برمیانگیزد.
آیدا
آیدا در یك خصلت بیرونی بارز درست نقطه مقابل كامران است: پرگویی. امّا در عمق، در مقایسه با منصور، شباهتهای خیلی بیشتری با كامران دارد. فعّال است و اعتماد به نفس دارد؛ همین كه خودش جلوی ماشین منصور را میگیرد و سوار میشود یا برخوردش به مأمور انتظامی و گواهینامه داشتنش از این امر حكایت میكنند. بامزه، عجیب-غریب و خودویژه است؛ مثل هیچ یك از دخترهایی كه در فیلمهای دیگر دیدهایم نیست. حتی از این نظر كه دانشجو و روشنفكر است بیشتر به كامران شباهت دارد. دیالوگها نقش خیلی بیشتری در پردازش شخصیت او دارند. شعری كه سروده و توضیحاتی كه درباره عادت راهپیماییهای طولانی خود میدهد، در این زمینه روشنگرند. امّا شیوه تند و تند حرف زدن (حرف زدن به مثابه كنش فیزیكی) اهمیت كمتری در شكل دادن به شخصیت او ندارند. امّا زیر این پرگویی رگهای از شخصیت خاموش و اندوهگین كامران هست. در تمام فصلهایی كه او از اخراج خود از خوابگاه و آمدن عدهای برای خواستگاری مطلع میشود و همین طور در فصل زیبایی كه او منتظر آمدن منصور است، او را ساكت و اندوهگین مییابیم. گویی همه آن پرگوییها پوششی بوده است بر اندوه عمیقتری كه در جانش لانه كرده. بعد از این قسمتها، وقتی با منصور به سمت شمال میروند، دوباره پرگویی و شلوغبازی را از سر میگیرد، امّا این بار دیگر میدانیم كه این شادابی از نشاط درونی خبر نمیدهد.
منصور
از میان سه شخصیت اصلی فیلم این منصور است كه از ابتدا تا انتها حضور دارد. او بر خلاف كامران و آیدا شخصیت دنبالهرویی است. بخصوص در رابطهاش با كامران بیشتر تابع است. هرچند او هم به شیوه خود پیگیر است، مثلاً در یافتن آیدا، امّا این پیگیری در امر خیلی متعارفتری نمود دارد. آنچه در شخصیت منصور بارز است، بیشیلهپیلگی و صفای اوست. و همین است كه كامران و آیدا را به او جلب میكند. او دانشجو و روشنفكر نیست و كمتر پیچیده است. سادهانگار است؛ توجه كنید به واكنش او بعد از نخستین ملاقات با آیدا (“من فكر میكنم اون میتونه منو خوشبخت كنه”). هرچند شخصیت منصور درست و باورپذیر است، امّا به اندازه شخصیتهای كامران و آیدا قوّی و خودویژه نیست؛ كنشهای او متعارفتر و رفتار او فاقد جنبههای برجسته و به یاد ماندنی است. نمونه خوبی از اینكه شخصیت قوی صرفاً با زمان حضور بیشتر بر پرده مشخص نمیشود. شخصیت منصور با خوشبینی و با میل به زندگی، نقطه مقابل شخصیت كامران به عنوان مظهر گرایش به مرگ است. امّا گویی برای فیلمساز میل به مرگ كشش بیشتری داشته است و به تفصیل بیشتر و ذابتر پرداخت شده است. ویژگی دیگر شخصیت منصور در مقایسه یا دو شخصیت دیگر این است كه سادهتر است؛ وجوه متناقض كمتری دارد.
مناسبات شخصیتها
مناسبات سه شخصیت اصلی این فیلم الگوی منحصربهفردی دارد. در واقع كامران و آیدا اصلاً یكدیگر را نمیبینند و منصور به عنوان حلقه واسط آنها عمل میكند. در پایان گویی آیدا جای خالی كامران را برای منصور پر كرده است. شخصیت منصور، چنانكه دیدیم، تا حدود زیادی نقطه مقابل (و مكملِ) شخصیت كامران (و آیدا) است. از سوی دیگری همانندی ژرفساخت شخصیتهای آیدا و كامران و نشستن آیدا به جای كامران در كنار منصور، به نوعی گرایش دوجنسیتی (یا بیجنسیتی) در شخصیت كامران اشاره میكند (زنگریزی او و موهای بلندش). در این سطح، شخصیتهای فیلم را نه تنها به عنوان نمونههای اجتماعی، بلكه به عنوان نشانههای كششهای بنیادین رفتار انسانی در مقابله با شرایط ناخشنودكننده و فشارهای هستیشناسانه نیز میتوان دید. نوعی تقابل گرایش به مرگ و میل به زندگی، بدون اینكه كشمكش حادّی بین آنها روی دهد. كوششهای منصور برای واداشتن كامران به شكستن روزهای كه او را به كام مرگ میبرد خیلی ضعیف هستند، انگار او خودش هم میداند كه نمیتواند خللی در اراده كامران به وجود بیاورد. فیلم قدرت خود را نه از این كشمكش، بلكه از شخصیتپردازی نیرومند كامران، همنشینی رفتارهای ضداجتماعی و خصلتهای دوستداشتنی در وجود او میگیرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر