عرضه فیلم به صورت آنلاین در سایتهایی مانند یوتیوب و سایر سایتهایی که امکان به اشتراک گذاری ویدئو را فراهم میکنند، مهمترین تحول تکنولوژیکی است که آزادی بیان افزونتر و انتشار پیام توسط شهروند معمولی به تعداد کثیری از مخاطبان را فراهم میکند. امّا در اینجا نیز باید از سادهانگاری پرهیز کرد و از محدودیتها و شرایطی را که میتوانند مانع تحقق این امکان شوند، غافل نماند.
در زمینه تکنولوژیها نو، اعم از وسائل صوتیـ تصویری مانند دوربین و فرمتها تازه ضبط و امکانات تازه دخیره تصویر و غیره، نباید از اختلاط تبلیغات تجاری با بحثهای نظری جدی غافل ماند. مرتب از بالا رفتن رزولوشن دوربینها عکاسی که در عدد بالای مگاپیکسل خلاصه میشود یا امکان ضبط ساعات طولانیتری از فیلم بر روی هارد دوربینهای ویدئویی گفتوگو میکنند، بدون اینکه مثلاً گفته شود که اگر لنز دوربینتان یا موبایلتان لنز درست حسابی نباشد رزولوشن بالاتر به تصویر بهتری منجر نمیشود یا اگر قرار است در پایان هر جلسه تصویربرداری یا هر چند جلسه دست کم تصویرهایتان را به روی هارد کامپیوتر منتقل کنید، حجم بالای هارد دوربین عملاً به درد نمیخورد. دوران، دوران ولع برای اعداد بالاتر و امکانات بهروزتر است بدون اندیشیدن (یا حتی فرصت اندیشیدن داشتن) به فایده این نوآوریها در پراتیک مشخص روزانه. بحث به اشتراک گذاشتن یا انتشار تصویر و فیلم از طریق اینترنت نیز از این قاعده مستثنا نیست.
میگویند میتوانید با یک کلیک فیلمتان را آپلود کنید و به میلیونها بیننده برسانید. بخش اوّل این عبارت درست است. وقتی شما فیلمتان را آپلود کنید، میلیونها نفر، اگر بخواهند، میتوانند آن را ببینند. امّا اگر بخواهند. این یک امکان بالقوه است. تحت چه شرایطی میلیونها نفر فیلم شما را خواهند دید؟ از میلیونها فیلمی که در این سایتها گذاشته شدهاند، تنها تعداد اندکی بیننده میلیونی به دست میآورند.
چه عواملی باعث میشوند مخاطب چند میلیونی برای یک فیلم از امکان به فعل درآید و آیا تا وقتی که این اتفاق نیافتاده است، میتوان از مخاطب چندمیلیونی صحبت کرد؟ در واقع نیمه دوّم آن جملهای که نقل کردم غلط است. شما نمیتوانید با یک کلیک کاری که کنید که میلیونها تن فیلمتان را ببینند. اتفاقاً این روزها با سهولت امکان آپلود کردن فیلم و مواد تصویری به روی شبکه جهانپهنا، رقابت بین این فیلمها برای به دست آوردن بیننده هرچه شدیدتر شده و برای به دست آوردن این بیننده باید فوت و فنش را بلد باشی و این فوت و فن غالباً با اغراض تجاری آمیخته است. امروزه به دست آوردن تعداد بازدیدکننده بیشتر وقت و انرژی میخواهد و این وقت و انرژی را کسانی یا سایتهایی میتوانند بگذارند که در ازای آن درآمد داشته باشند. اینها هم سلیقه عمومی را شکل میدهند و هم به شدّت از آن پیروی میکنند. وشما، فیلمساز نوعی منفرد، که فیلمی ساختهای که فکر میکنی موضوع بسیار مهمی را مطرح میکند، از نظر به دست آوردن بیننده به گردِ پای این حرفهایهای عرصه فضای مجازی و این بیزنسهای آنلاین هم نمیرسی. شاید بتوان گفت که دموکراسی همین است دیگر، این سایتهای تفریحی و عامهپسند در واقع دارند به آنچه بازدیدکنندگان (یعنی همان مردم) میخواهند جواب میدهند. شاید دموکراسی هم چیزی بیش از این نباشد. شاید دموکراسی همین غلبه سلیقه متوسط و پائینتر از متوسط اکثریت باشد بر اینکه چه تصویرهایی تولید و مصرف شوند. این سلیقه عمومی تجاری سخیف را آیا صاحبان قدرت شکل میدهند تا سلطه خود را تداوم ببخشند، یا این سلیقه مشترکِ متوسطِ حاکم و محکوم است که تاجران را برای فروش کالای تصویریشان به تبعیت از خود وا میدارد؟ این بحث درازی است که شاید پاسخ قاطعی هم نداشته باشد. امّا اگر تصور من فیلمساز این باشد که میتوانم موضوع مورد علاقه خود یا شکل فیلمسازی فرهیختهتر خود را به میلیونها نفر برسانم، کور خواندهام. امکان تشکیل گروههای علاقهمند کوچکتر مرکب از تماشاگران خاص البته وجود دارد که به نظر من امکان واقعیتری است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. تو شاید نتوانی برای فیلمت میلیونها مخاطب دست و پا کنی، امّا میتوانی آن را به دید صدها نفر برسانی و این خود امکان کمی نیست.
برای اینکه تعداد مخاطبانت را زیاد کنی نیاز به تبلیغات داری و تبلیغات پول و وقت (که آن هم پول است) میطلبد. این عامل هم، دستیابی به آن تماشاگران انبوه فرضی را ناممکن میسازد. و تازه، مگر چقدر میتوان فیلم ساخت و رایگان در اینترنت گذاشت؟
وقتی به طور مشخص به انعکاس رویدادهای سیاسی و انعکاس اخبار این گونه جنبشها میرسیم، فاکتور مهم اهمیت خود رویداد است و “ارزش خبری” آن است. این “ارزش خبری”، هم از اهمیت ذاتی خود رویداد ناشی میشود هم از این که سیاست قدرتهای بزرگ نسبت به آن چیست؟ ناگهان تمام رسانههای دنیا درباره موگابه و موزامبیک صحبت میکنند، امّا درباره دیکتاتور دیگری در کشور همسایه چیزی نمیشنوی. ناگهان همه رسانهها درباره خطر دسترسی ایران به بمب اتمی سخن میپراکنند، در حالی که درباره وضعیت کشورهای دیگر منطقه از همین منظر خبری نیست. البته برخی از رویدادها آن قدر مهم هستند که رسانهها نمیتوانند نادیدهشان بگیرند، امّا میتوانند از اهمیتشان بکاهند. تازه به فرض اگر در مقیاس جهانی از اهمیت آنها بکاهند، برای مردم کشوری که این رویداد را با پوست و گوشت خود احساس و تجربه میکنند، نمیتوانند این کار را بکنند. خود رویدادها فیالنفسه مهم یا بیاهمیتاند و نقش رسانهها در تعیین اندازه اهمیت آنها مشروط است. امّا همین نقش مشروط بسیار مهم است و نباید آن را از دیده انداخت. اگر فیلمهای تظاهرات خیابانی بعد از انتخابات را میلیونها نفر روی یو تیوب یا بازپخش آنها را از کانالهای تلویزیونی مختلف میدیدند، علاوه بر اهمیت خود موضوع، سیاست قدرتهای بزرگ هم در کار بود. یکی از این طریق که پیشاپیش و سالهاست ایران را به موضوع دارای ارزش خبری بدل ساختهاند و دیگر اینکه با بازپخش آن فیلمها از کانالهای تلویزیونی ماهوارهای اثر آن را تقویت میکردند. این قدرتهای رسانهای هستند که تعیین میکنند چه چیزی “ارزش خبری” دارد و چه چیزی “ارزش خبری” ندارد”؛ چه چیزی دیده شود و چه چیزی دیده نشود. البته توان آنها هم در این زمینه نامحدود نیست، چون برخی رویدادها آن قدر مهم و بزرگ هستند که نمیتوان آنها را نادیده گرفت، در این مورد باید نوع تلقی آنها را شکل داد.
میخواهم بگویم تکنولوژی آپلود فیلم روی اینترنت را باید در یک زمینه (context) وسیعتر و در ارتباط با امکانات گسترده قدرت و آن هم نه تنها قدرت سیاسی داخلی، بلکه همین طور قدرتهای خارجی، مورد بررسی قرار داد تا تصویر روشنتری از امکانات دموکراتیک آن به دست آورد. به نظر من امروز قدرتهای سیاسی بیشتر به کنترل درازمدّت و در سطح کلان میپردازند. کافی است سلیقه عمومی را شکل دهی، بتوانی تعیین کنی کدام رویداد مهم است و کدام بیاهمیت، تا بیشتر فیلمهای آپلود شده درباره همان موضوعی باشند که تو جا انداختهای مهم است و تازه اگر درباره این موضوع هم نبودند کسی سراغشان نرود و تماشایشان نکند، همان جا برای خودشان باشند. در این منظر کلان در زمینه رابطه تکنولوژیهای نو و دموکراتیزه شدن قدرت، نکته دیگری را هم نباید از نظر انداخت و آن امکانات عظیمی هستند که همین اینترنت برای جمعآوری اطلاعات در اختیار قدرتهای رسانهای مانند گوگل و یاهو و غیره قرار میدهد که منافعشان با قدرت سیاسی گره خورده است. و سرانجام اینکه همه تکنولوژیهای نو را قدرتهای بزرگ کنترل میکنند، به این معناست که در صورت لزوم میتوانند مانع انتشار محتوای نامطلوب شوند. اگر این اتفاق امروز به ندرت روی میدهد، به این معنا نیست که اگر روزی منافع کلان آنها به خطر بیفتد، این کانالها همچنان برای انتشار هر مطلبی باز باشند.
در زمینه تکنولوژیها نو، اعم از وسائل صوتیـ تصویری مانند دوربین و فرمتها تازه ضبط و امکانات تازه دخیره تصویر و غیره، نباید از اختلاط تبلیغات تجاری با بحثهای نظری جدی غافل ماند. مرتب از بالا رفتن رزولوشن دوربینها عکاسی که در عدد بالای مگاپیکسل خلاصه میشود یا امکان ضبط ساعات طولانیتری از فیلم بر روی هارد دوربینهای ویدئویی گفتوگو میکنند، بدون اینکه مثلاً گفته شود که اگر لنز دوربینتان یا موبایلتان لنز درست حسابی نباشد رزولوشن بالاتر به تصویر بهتری منجر نمیشود یا اگر قرار است در پایان هر جلسه تصویربرداری یا هر چند جلسه دست کم تصویرهایتان را به روی هارد کامپیوتر منتقل کنید، حجم بالای هارد دوربین عملاً به درد نمیخورد. دوران، دوران ولع برای اعداد بالاتر و امکانات بهروزتر است بدون اندیشیدن (یا حتی فرصت اندیشیدن داشتن) به فایده این نوآوریها در پراتیک مشخص روزانه. بحث به اشتراک گذاشتن یا انتشار تصویر و فیلم از طریق اینترنت نیز از این قاعده مستثنا نیست.
میگویند میتوانید با یک کلیک فیلمتان را آپلود کنید و به میلیونها بیننده برسانید. بخش اوّل این عبارت درست است. وقتی شما فیلمتان را آپلود کنید، میلیونها نفر، اگر بخواهند، میتوانند آن را ببینند. امّا اگر بخواهند. این یک امکان بالقوه است. تحت چه شرایطی میلیونها نفر فیلم شما را خواهند دید؟ از میلیونها فیلمی که در این سایتها گذاشته شدهاند، تنها تعداد اندکی بیننده میلیونی به دست میآورند.
چه عواملی باعث میشوند مخاطب چند میلیونی برای یک فیلم از امکان به فعل درآید و آیا تا وقتی که این اتفاق نیافتاده است، میتوان از مخاطب چندمیلیونی صحبت کرد؟ در واقع نیمه دوّم آن جملهای که نقل کردم غلط است. شما نمیتوانید با یک کلیک کاری که کنید که میلیونها تن فیلمتان را ببینند. اتفاقاً این روزها با سهولت امکان آپلود کردن فیلم و مواد تصویری به روی شبکه جهانپهنا، رقابت بین این فیلمها برای به دست آوردن بیننده هرچه شدیدتر شده و برای به دست آوردن این بیننده باید فوت و فنش را بلد باشی و این فوت و فن غالباً با اغراض تجاری آمیخته است. امروزه به دست آوردن تعداد بازدیدکننده بیشتر وقت و انرژی میخواهد و این وقت و انرژی را کسانی یا سایتهایی میتوانند بگذارند که در ازای آن درآمد داشته باشند. اینها هم سلیقه عمومی را شکل میدهند و هم به شدّت از آن پیروی میکنند. وشما، فیلمساز نوعی منفرد، که فیلمی ساختهای که فکر میکنی موضوع بسیار مهمی را مطرح میکند، از نظر به دست آوردن بیننده به گردِ پای این حرفهایهای عرصه فضای مجازی و این بیزنسهای آنلاین هم نمیرسی. شاید بتوان گفت که دموکراسی همین است دیگر، این سایتهای تفریحی و عامهپسند در واقع دارند به آنچه بازدیدکنندگان (یعنی همان مردم) میخواهند جواب میدهند. شاید دموکراسی هم چیزی بیش از این نباشد. شاید دموکراسی همین غلبه سلیقه متوسط و پائینتر از متوسط اکثریت باشد بر اینکه چه تصویرهایی تولید و مصرف شوند. این سلیقه عمومی تجاری سخیف را آیا صاحبان قدرت شکل میدهند تا سلطه خود را تداوم ببخشند، یا این سلیقه مشترکِ متوسطِ حاکم و محکوم است که تاجران را برای فروش کالای تصویریشان به تبعیت از خود وا میدارد؟ این بحث درازی است که شاید پاسخ قاطعی هم نداشته باشد. امّا اگر تصور من فیلمساز این باشد که میتوانم موضوع مورد علاقه خود یا شکل فیلمسازی فرهیختهتر خود را به میلیونها نفر برسانم، کور خواندهام. امکان تشکیل گروههای علاقهمند کوچکتر مرکب از تماشاگران خاص البته وجود دارد که به نظر من امکان واقعیتری است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. تو شاید نتوانی برای فیلمت میلیونها مخاطب دست و پا کنی، امّا میتوانی آن را به دید صدها نفر برسانی و این خود امکان کمی نیست.
برای اینکه تعداد مخاطبانت را زیاد کنی نیاز به تبلیغات داری و تبلیغات پول و وقت (که آن هم پول است) میطلبد. این عامل هم، دستیابی به آن تماشاگران انبوه فرضی را ناممکن میسازد. و تازه، مگر چقدر میتوان فیلم ساخت و رایگان در اینترنت گذاشت؟
وقتی به طور مشخص به انعکاس رویدادهای سیاسی و انعکاس اخبار این گونه جنبشها میرسیم، فاکتور مهم اهمیت خود رویداد است و “ارزش خبری” آن است. این “ارزش خبری”، هم از اهمیت ذاتی خود رویداد ناشی میشود هم از این که سیاست قدرتهای بزرگ نسبت به آن چیست؟ ناگهان تمام رسانههای دنیا درباره موگابه و موزامبیک صحبت میکنند، امّا درباره دیکتاتور دیگری در کشور همسایه چیزی نمیشنوی. ناگهان همه رسانهها درباره خطر دسترسی ایران به بمب اتمی سخن میپراکنند، در حالی که درباره وضعیت کشورهای دیگر منطقه از همین منظر خبری نیست. البته برخی از رویدادها آن قدر مهم هستند که رسانهها نمیتوانند نادیدهشان بگیرند، امّا میتوانند از اهمیتشان بکاهند. تازه به فرض اگر در مقیاس جهانی از اهمیت آنها بکاهند، برای مردم کشوری که این رویداد را با پوست و گوشت خود احساس و تجربه میکنند، نمیتوانند این کار را بکنند. خود رویدادها فیالنفسه مهم یا بیاهمیتاند و نقش رسانهها در تعیین اندازه اهمیت آنها مشروط است. امّا همین نقش مشروط بسیار مهم است و نباید آن را از دیده انداخت. اگر فیلمهای تظاهرات خیابانی بعد از انتخابات را میلیونها نفر روی یو تیوب یا بازپخش آنها را از کانالهای تلویزیونی مختلف میدیدند، علاوه بر اهمیت خود موضوع، سیاست قدرتهای بزرگ هم در کار بود. یکی از این طریق که پیشاپیش و سالهاست ایران را به موضوع دارای ارزش خبری بدل ساختهاند و دیگر اینکه با بازپخش آن فیلمها از کانالهای تلویزیونی ماهوارهای اثر آن را تقویت میکردند. این قدرتهای رسانهای هستند که تعیین میکنند چه چیزی “ارزش خبری” دارد و چه چیزی “ارزش خبری” ندارد”؛ چه چیزی دیده شود و چه چیزی دیده نشود. البته توان آنها هم در این زمینه نامحدود نیست، چون برخی رویدادها آن قدر مهم و بزرگ هستند که نمیتوان آنها را نادیده گرفت، در این مورد باید نوع تلقی آنها را شکل داد.
میخواهم بگویم تکنولوژی آپلود فیلم روی اینترنت را باید در یک زمینه (context) وسیعتر و در ارتباط با امکانات گسترده قدرت و آن هم نه تنها قدرت سیاسی داخلی، بلکه همین طور قدرتهای خارجی، مورد بررسی قرار داد تا تصویر روشنتری از امکانات دموکراتیک آن به دست آورد. به نظر من امروز قدرتهای سیاسی بیشتر به کنترل درازمدّت و در سطح کلان میپردازند. کافی است سلیقه عمومی را شکل دهی، بتوانی تعیین کنی کدام رویداد مهم است و کدام بیاهمیت، تا بیشتر فیلمهای آپلود شده درباره همان موضوعی باشند که تو جا انداختهای مهم است و تازه اگر درباره این موضوع هم نبودند کسی سراغشان نرود و تماشایشان نکند، همان جا برای خودشان باشند. در این منظر کلان در زمینه رابطه تکنولوژیهای نو و دموکراتیزه شدن قدرت، نکته دیگری را هم نباید از نظر انداخت و آن امکانات عظیمی هستند که همین اینترنت برای جمعآوری اطلاعات در اختیار قدرتهای رسانهای مانند گوگل و یاهو و غیره قرار میدهد که منافعشان با قدرت سیاسی گره خورده است. و سرانجام اینکه همه تکنولوژیهای نو را قدرتهای بزرگ کنترل میکنند، به این معناست که در صورت لزوم میتوانند مانع انتشار محتوای نامطلوب شوند. اگر این اتفاق امروز به ندرت روی میدهد، به این معنا نیست که اگر روزی منافع کلان آنها به خطر بیفتد، این کانالها همچنان برای انتشار هر مطلبی باز باشند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر