بهمن ۲۶، ۱۳۸۹

پس از تماشای عكس‌های ارنست هولتسر


كیفیتی كه به هنگام نگاه كردن به عكس‌های باقی‌مانده از دوران قاجار بیش از همه بیننده را به خود جلب می‌كند، همان كیفیتی است كه به طور عام موقع تماشای عكس‌های قدیمی به آدم دست می‌دهد. یك جور حسِّ دلتنگ‌كننده رویارویی با آدم‌ها، مكان‌ها و اشیایی كه دیگر نیستند. مكان‌ها و اشیاء، به این سبب كه بقایای آنها امروز هم ممكن است باشد و در خانه‌ها یا موزه‌ها نگاهداری شود، در این میان از اهمیت كمتری برخوردارند و این آدم‌ها هستند كه بیش از هر چیز ما را به خود جلب می‌كنند: چهره‌های‌شان، حالت‌های ایستادن و نشستن‌شان، و مهم‌تر از همه نگاه‌شان. در چهره‌های بیشتر آنها حالتی هست كه مال امروز نیست، حالتی كه ساده‌تر و شاید بتوان گفت بدوی‌تر است. این حالت بسته به طبقة آدم‌های توی عكس، كم‌وبیش دارد، امّا حتی در چهره ثروتمندترین اقشار هم دیده می‌شود. نه تنها آرایش چهره‌های با امروز تفاوت دارد، بلكه بخصوص حالت چشم‌ها ــ این دریچه‌های روح ــ نیز با نگاه‌های امروز فرق می‌كند. در برخی از چهر‌‌ه‌های زنان این حالت بدوی بیشتر به چشم می‌خورد.


برای نمونه به عكسی كه هولتسر از یك معلمه ارمنی جلفا گرفته است توجه كنید. چهره زنی كه در عكس می‌بینیم كیفیت زمختی دارد كه تا حدودی به استخوانبندی صورت و انبوهی ابروها برمی‌گردد و تا حدودی معلول پوشش اوست. دكمه‌های بالاپوشی كه بیشتر به لباس نظامی می‌ماند سفت بسته شده‌اند و همین طور كمربندی با سگك بزرگ كه زن به كمر بسته است. حجاب نصفِ نیمه رعایت شده است؛ روسری آن قدر عقب زده شده كه گوش و تزئینات جلوی موها دیده شود. حتی نشستن زن روی صندلی راحت نیست. یك دست روی دسته صندلی گذاشته شده و عكاس كتابی به دست دیگرش داده كه نباید تكان بدهد. به نظر می‌رسد حتی راحت به پشتی صندلی تكیه نداده است و پشتش با آن كمی فاصله دارد.
عكس دیگری كه در كنار عكس معلمه جلفایی چاپ شده، عكسی است از یك عروس ارمنی كه همه تصورات ما را درباره تصویر قراردادی عروس دگرگون می‌كند.


نخست ژست ایستادن پسرانه و تهاجمی عروس است. پاها از یكدیگر فاصله دارند و سنگینی بدن روی پای عقب افتاده و بدن اندكی به عقب متمایل است. خلاصه هیچ نشانی از آنچه ناز زنانه نام گرفته است در این عروس دیده نمی‌شود. دوّم لباس عروس است كه نه سفید است و نه ظریف. بخصوص نوع تزئین روسری یا ملیله‌دوزی‌ها و گلدوزی‌ها كاملاً با آنچه امروز به عنوان لباس عروس می‌شناسیم متفاوت است. و جالب‌تر اینكه دامادی هم در كار نیست. هولتسر از این زن چند عكس دیگر هم دارد كه در آنها این زینت‌آلات او را از نزدیك‌تر نشان داده است.
امّا از كیفیت چهر‌ه‌ها و لباس‌ها كه بگذریم، تماشای عكس‌ها ما را متوجه نكته مهمی می‌كند و آن این است كه محدودیت‌های تكنیك عكاسی در زمان هولتسر، چگونه كیفیت خاصی به عكس‌ها بخشیده‌اند و هر جا كه از این مشخصات تا اندازه‌ای عدول شده، عكس جالب‌تر جلوه می‌كند. این مشخصات كدامند:
تكنولوژی عكاسی در زمان هولتسر امكان شكار لحظه را به او نمی‌داده است، بنابراین همه عكس‌ها چیده شده هستند و آدم‌های برای دوربین نشسته‌اند و حتی در عكس‌هایی كه ظاهراً حركت هست (رقص، كارهای پیشه‌وران، ورزش، زدن توپ بیلیارد، ...) در واقع موضوع بی‌حركت برای دوربین ژست گرفته‌ است.
پایین بودن حساسیت شیشه‌های عكاسی قرار دادن دروبین روی سه‌پایه را الزامی می‌كرده است و این محدودیت فرم خاصی به اغلب عكس‌ها داده است: تنها یك سطح واحد و تخت به فاصله نسبتاً دور از دوربین (آن قدر دور كه آدم‌ها همه تو عكس بیفتند) در این عكس‌ها هست و دوربین همواره در ارتفاع چشم انسان است. حالا هرجا كه این الگو به هم می‌خورد، عكس جلب نظر می‌كند و جذاب‌تر می‌شود. یكی دو عكس با زاویه سرپایین، یكی دو عكس با عمق میدان، آشكارا از باقی متمایز می‌شوند.


حساسیت پایین شیشه‌های عكاسی همچنین عكس‌برداری در محیط بیرون را الزامی می‌كرده است. هولتسر تمام عكس‌هایش را ــ جز چند استثناء، كه به یكی‌شان خواهیم پرداخت ــ در فضای بیرونی گرفته است. او در برخی از این عكس‌ها كه در فضای جلوی بنای اصلی خانه در حیاط گرفته شده‌اند با چیدن چند دكور ساده كاری كرده است كه بیننده اگر دقت نكند گمان می‌كند عكس در فضای داخل خانه گرفته شده است. عكس خانواده آگانور نمونه‌ای از این گونه عكس‌هاست. از عكس‌هایی در فضاهای داخلی گرفته شده‌اند، یكی دو عكس در فضای داخلی كلیسای جلفا هستند كه معلوم است زمان درازی نور داده شده‌اند و دیگری چند عكس از یك تعزیه‌خانه كه اگر دقت كنیم می‌بینیم چادر بالای آن در جاهایی بالا زده شده تا نور به داخل بیفتد. هولتسر آگاهانه سعی كرده است بیرونی بودن عكس‌ها را پنهان كند. ساده‌ترین روش این بوده كه پس‌زمینه مناسبی در مهتابی خانه انتخاب می‌كرده، بعد با انداختن فرش یا قالیچه بر زمین و گذاشتن میز و چند گلدان یا شیء دیگر، و حتی كوبیدن عكس بر دیوار پشت و آویختن پرده، داخل خانه را بازسازی می‌كرده است.
در تعدادی از عكس‌ها "پشت صحنه" معلوم است. عكس‌هایی كه معلوم است آدم‌ها هنوز آماده نبوده‌اند، عكس‌هایی كه آدم‌هایی كه قرار بوده از حضور بی‌اطلاع باشند، دوربین مطلع شده و برگشته‌اند و به آن نگاه می‌كنند. خیلی جاها كادر عكس بزرگ‌تر از پس‌آویز است و میخ‌هایی كه پردة پشت توسط آنها به دیوار كوبیده شده معلوم است. وجود آدم‌هایی در كادر كه نباید باشند (چون ژست نگرفته‌اند و ژست‌گرفته‌ها را تماشا می‌كنند) از نمونه‌های دیگر حضور پشت صحنه در عكس‌هاست. این اشتباهات، گاهی عكس را جذاب‌تر می‌كنند. انگار زندگی، از كنترلی كه عكاس خواسته بر موضوع داشته باشد خارج شده و به داخل عكس چیده شده و مصنوعی رخته كرده است.
در برخی دیگر از عكس‌ها محیط اهمیت بیشتری پیدا می‌كند. مثلاً در عكس‌هایی كه آدم‌ها را در یك نمای باز عمومی می‌بینیم، برای نمونه در عكس‌های برف‌روبی. محیط‌های داخلی وسیع، در نمونه‌های معدودی كه ذكر كردیم، شاید به خاطر همین تعداد كم‌شان، جذاب‌اند. به این نمونه كه سالن یك مدرسه ارمنی جلفا را نشان می‌دهد توجه كنید. به قاب‌ عكس‌ها و نوشته‌هایی كه بر دیوار پسزمینه دیده می‌شوند، بلندی سقف سالن، آدم‌هایی كه در سه پنجره بالایی ایستاده‌اند، و صندلی‌هایی كه پیشزمینه را پُر كرده‌اند، دقّت كنید. این صندلی‌ها فوكوس نیستند، بیش از اندازه نور دیده‌اند و آدم‌هایی كه روی آنها نشسته‌اند ظاهراً قرار نبوده در عكس باشند، چون ژست نگرفته‌اند، تكان خورده‌اند و تصویرشان محو است. حضور عمق میدان در این عكس ــ چیزی كه در عكس‌‌های هولتسر نادر است ــ بر جذابیت آن افزوده است.
هولتسر عكاس زحمتكشی است. گرفتن این تعداد عكس، با این سو و آن سو كشیدن دوربین بزرگ و سه‌پایه و تحمل زحمت چیدن موضوع، بی‌تردید كار طاقت‌فرسایی بوده است. و اگر در نظر بگیریم كه كار اصلی‌ او در تلگرافخانه بوده، نه عكاسی، اهمیت این امر بیشتر روشن می‌شود. از یادداشت‌های او معلوم می‌شود كه انگیزة گرفتن این عكس‌ها نوعی كارِ مردمشناسی آماتوری بوده است، نه كار هنری. چشم‌اندازهای بیرونی او از شهر نشان می‌دهند كه از اصول تركیب‌بندی بی‌اطلاع بوده و معدودی از اینها حتی می‌توانند حتی موضوع خود را خوب نشان بدهند و اغلب بی‌شكل و تخت هستند. البته با توجه به آشنایی او با دوربین عكاسی، باید با برخی از اصول عكاسی پرتره آشنا بوده باشد، كما اینكه در برخی از كارهایش كوششی برای دادن ژست درست به موضوع و خلق پسزمینه زیبا دیده می‌شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر