اوائل سال جاری میلادی چاپ جدیدی از رمان ماجراهای هکلبری فین اثر مشهور مارک توِین منتشر شده که در آن کلمه nigger که در زبان انگلیسی به سیاهپوستان اطلاق میشود و بار اهانتآمیزی دارد، به کلی حذف شده است. کلمه nigger بیش از دویست بار در این رمان مشهور مورد استفاده قرار گرفته است. این نیز گفتنی است که برای خواننده کتاب آشکار است که مارک توین نگاه منفی به سیاهپوستان ندارد. در کانون رمان شخصیت جذاب جیم، برده سیاهپوست فراری قرار دارد که برای خودش یک پا فیلسوف است و در پاکی و درستکاری بینظیر. نکته دیگر اینکه کتاب از دید هکلبری فین نوشته که پسربچه سیزده-چهارده سالهای است و نگاهش به دنیا و مسئله بردگی سیاهان، همان است که در فرهنگی که او در آن بار آمده به او آموختهاند. او در چند مقطع از رمان به شدّت عذاب وجدان دارد که چرا به یک برده کمک میکند فرار کند و به خانم واتسون (صاحب برده) که هیچ کار بدی در حق او نکرده بد میکند. امّا به هر رو او دست از همراهی جیم بر نمیدارد. حتی خود جیم هم مانند هکلبری فین به دنیا و از جمله مسئله بردگی سیاهان نگاه میکند. در آن دوره تاریخی، مردم عادی آمریکا برای نامیدن سیاهپوستان از این لفظ استفاده میکردند. این لفظ هم در آن زمان هم مانند امروز بار نژادپرستانه داشت. امّا آیا قرار است با حذف این واژه وانمود شود که مردم آمریکا هرگز به سیاهپوستان نگاه نژادپرستانه نداشتهاند. آیا این یک نوع تطهیر واقعیت زشت و رنگ امروزی دادن به گذشته تاریخی نخواهد بود؟
به محض انتشار خبر چاپ جدیدی از ماجراهای هکلبری فین با این مشخصات، سروصدای زیادی در مطبوعات دنیا به پا شد و ناشر و ویراستار کتاب به سانسورِ از سر حسن نیت متهم شدند. گفته میشد که به این ترتیب باید منتظر حذف کلمه جهود از نمایشنامه رومئو و ژولیت و دهها نمونه مشابه دیگر بود. با این کار، علاوه بر تحریف آثار هنری، تصویر نادرستی از تاریخ در اذهان مردم امروزی ترسیم میشود و چنین به نظر میرسد که مردم همه دورانها هم مثل مردم امروز فکر و رفتار میکردهاند.
امّا ویراستار و مبتکر این چاپ جدید، دکتر آلن گریبن، هم حرفهایی دارد.
او که پژوهشگر بنام و صاحب صلاحیت آثار مارک توین و از دوستداران اوست، میگوید که معلمان بسیاری به او گفتهاند که به خاطر کاربرد همین یک کلمه نمیتوانند این رمان را در کلاسهایشان تدریس کنند و بسیاری از دانشآموزانشان به این واژه حساسیت نشان میدهند و قصد او این بوده است که به جایگزین کردن کلمه برده به جای آن، بر تعداد خوانندگان کتاب بیفزاید. بعد از اینکه خواننده شیفته رمان شد، میتواند نسخه اصلی را هم بخواند. در یک کلام، این کار از سر حسن نیت و خیرخواهی انجام گرفته است. انگیزه ناشر و ویراستار این بوده که با ترویج نژادپرستی مقابله کنند؛ یک جور بهداشتی کردن و تامین سلامت اخلاقی و ایدئولوژیک جامعه. عامل این سانسور دولت نبوده است، هدف آن حفظ سلطه حکومت و ممانعت از افکار آزادیخواهانه نبوده است، حتی هدف آزایخواهانه و لیبرال بوده است و اتخاذ موضعِ درست از منظر سیاسی یا راستکرداری سیاسی political correctness . در دهههای اخیر این اصطلاح و نگرش بارها به عنوان چیزی زیان آور برای آزادی بین هنری مورد نقد قرار گرفته است. فراموش نکنیم که سانسور غالباً با حسن نیت و به قصد محافظت جامعه از تعصباتی مانند نژادپرستی، ضدیت با زنان، ترویج خشونت و ابتذال به عمل میآید. این آخری گاهی شکل حمایت از برخی جنبههای سانسور دولتی را به خود میگیرد: آشکارا به دولت انتقاد میکنند که چرا اجازه میدهد فیلمها و کتابهای مبتذل تولید و توزیع شود یا تلویحاً به دولت پیشنهاد سانسور این آثار را میکنند.
آنچه در مورد رمان ماجراهای هکلبری فین رخ داده نمونهای است از گسترش دغدغه پاکسازی یا بهداشتیسازی به حیطه تاریخ. نه تنها تحریف تاریخی است، بلکه نقض حقوق نویسندهای که دیگر نیست و امکان دفاع از خود را ندارد و همین طور دست بردن در اسناد تاریخی و به رسم روز در آوردن آنها.
جالب است بدانیم که در ترجمه فارسی این رمان توسط نجف دریابندری nigger به سیاه، سیاهپوست و چند جا به غلامسیاه ترجمه شده است. هیچکدام از این کلمات بار توهینآمیز ندارند. اصولاً پیدا کردن کلمهای فارسی که هم معنای ارجاعی nigger را داشته باشد و هم معناهای تلویحی و بار عاطفی و ایدئولوژیک آن را، غیرممکن است. به این ترتیب، در گفتوگو از ترجمه، تمام آن بحثها منتفی میشوند. امّا این در عین حال نشان میدهد که ما در ترجمه، بدونِ سانسور خیرخواهانه نیز، بسیاری چیزها را از دست میدهیم.
به محض انتشار خبر چاپ جدیدی از ماجراهای هکلبری فین با این مشخصات، سروصدای زیادی در مطبوعات دنیا به پا شد و ناشر و ویراستار کتاب به سانسورِ از سر حسن نیت متهم شدند. گفته میشد که به این ترتیب باید منتظر حذف کلمه جهود از نمایشنامه رومئو و ژولیت و دهها نمونه مشابه دیگر بود. با این کار، علاوه بر تحریف آثار هنری، تصویر نادرستی از تاریخ در اذهان مردم امروزی ترسیم میشود و چنین به نظر میرسد که مردم همه دورانها هم مثل مردم امروز فکر و رفتار میکردهاند.
امّا ویراستار و مبتکر این چاپ جدید، دکتر آلن گریبن، هم حرفهایی دارد.
او که پژوهشگر بنام و صاحب صلاحیت آثار مارک توین و از دوستداران اوست، میگوید که معلمان بسیاری به او گفتهاند که به خاطر کاربرد همین یک کلمه نمیتوانند این رمان را در کلاسهایشان تدریس کنند و بسیاری از دانشآموزانشان به این واژه حساسیت نشان میدهند و قصد او این بوده است که به جایگزین کردن کلمه برده به جای آن، بر تعداد خوانندگان کتاب بیفزاید. بعد از اینکه خواننده شیفته رمان شد، میتواند نسخه اصلی را هم بخواند. در یک کلام، این کار از سر حسن نیت و خیرخواهی انجام گرفته است. انگیزه ناشر و ویراستار این بوده که با ترویج نژادپرستی مقابله کنند؛ یک جور بهداشتی کردن و تامین سلامت اخلاقی و ایدئولوژیک جامعه. عامل این سانسور دولت نبوده است، هدف آن حفظ سلطه حکومت و ممانعت از افکار آزادیخواهانه نبوده است، حتی هدف آزایخواهانه و لیبرال بوده است و اتخاذ موضعِ درست از منظر سیاسی یا راستکرداری سیاسی political correctness . در دهههای اخیر این اصطلاح و نگرش بارها به عنوان چیزی زیان آور برای آزادی بین هنری مورد نقد قرار گرفته است. فراموش نکنیم که سانسور غالباً با حسن نیت و به قصد محافظت جامعه از تعصباتی مانند نژادپرستی، ضدیت با زنان، ترویج خشونت و ابتذال به عمل میآید. این آخری گاهی شکل حمایت از برخی جنبههای سانسور دولتی را به خود میگیرد: آشکارا به دولت انتقاد میکنند که چرا اجازه میدهد فیلمها و کتابهای مبتذل تولید و توزیع شود یا تلویحاً به دولت پیشنهاد سانسور این آثار را میکنند.
آنچه در مورد رمان ماجراهای هکلبری فین رخ داده نمونهای است از گسترش دغدغه پاکسازی یا بهداشتیسازی به حیطه تاریخ. نه تنها تحریف تاریخی است، بلکه نقض حقوق نویسندهای که دیگر نیست و امکان دفاع از خود را ندارد و همین طور دست بردن در اسناد تاریخی و به رسم روز در آوردن آنها.
جالب است بدانیم که در ترجمه فارسی این رمان توسط نجف دریابندری nigger به سیاه، سیاهپوست و چند جا به غلامسیاه ترجمه شده است. هیچکدام از این کلمات بار توهینآمیز ندارند. اصولاً پیدا کردن کلمهای فارسی که هم معنای ارجاعی nigger را داشته باشد و هم معناهای تلویحی و بار عاطفی و ایدئولوژیک آن را، غیرممکن است. به این ترتیب، در گفتوگو از ترجمه، تمام آن بحثها منتفی میشوند. امّا این در عین حال نشان میدهد که ما در ترجمه، بدونِ سانسور خیرخواهانه نیز، بسیاری چیزها را از دست میدهیم.
باید بگم با تمام مقاله شما موافقم و فکر می کنم حذف این واژه و واژگانی مشابه ضررشان بیشتر از منفعتشان هست.البته درباره برگردان پارسی واژه"نیگر یا نگرو" باید بگم آقای مهدی سحابی در کتاب مرگ قسطی نوشته فردینان سلین از لفظ "کاکا سیا" استفاده کرده که در زبان ما همان بار معنایی "نگرو"رو داره.البته قبول دارم که ممکنه خیلی شناخته شده نباشه و چندان هم گزنده به نظر نیاد...
پاسخحذف