عادلها
مردی كه در باغچهاش كار میكند،
آن سان كه ولتر آرزو داشت.
آن كس كه از وجود موسیقی سپاسگزار است.
آن كس كه از یافتن ریشه واژهای لذت میبرد.
آن دو كارگری كه در كافهای در جنوب،
سرگرم بازی خاموش شطرنجند.
كوزهگری كه درباره رنگ یا شكل كوزهای میاندیشد.
حروفچینی كه این صفحه را خوب میآراید،
هرچند برایش چندان رضایتبخش نباشد.
زن و مردی كه آخرین مصراعهای بند معینی از یك شعر بلند را میخوانند.
آن كس كه دست نوازشی بر سر حیوان خفتهای میكشد.
آن كس كه ظلمی را كه بر او رفته توجیه میكند یا دلش میخواهد كه توجیه كند.
آن كس كه از وجود استیونسن شاد است.
آن كس كه ترجیح میدهد حق با دیگران باشد.
این آدمها، ناخودآگاه، دنیا را نجات میبخشند.
ترجمه: صفدر تقیزاده
مردی كه در باغچهاش كار میكند،
آن سان كه ولتر آرزو داشت.
آن كس كه از وجود موسیقی سپاسگزار است.
آن كس كه از یافتن ریشه واژهای لذت میبرد.
آن دو كارگری كه در كافهای در جنوب،
سرگرم بازی خاموش شطرنجند.
كوزهگری كه درباره رنگ یا شكل كوزهای میاندیشد.
حروفچینی كه این صفحه را خوب میآراید،
هرچند برایش چندان رضایتبخش نباشد.
زن و مردی كه آخرین مصراعهای بند معینی از یك شعر بلند را میخوانند.
آن كس كه دست نوازشی بر سر حیوان خفتهای میكشد.
آن كس كه ظلمی را كه بر او رفته توجیه میكند یا دلش میخواهد كه توجیه كند.
آن كس كه از وجود استیونسن شاد است.
آن كس كه ترجیح میدهد حق با دیگران باشد.
این آدمها، ناخودآگاه، دنیا را نجات میبخشند.
ترجمه: صفدر تقیزاده
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر