هوای گرم این روزها از یک طرف و بالا رفتن قیمت برق از طرف دیگر، بار دیگر بحث کولر آبی و کولر گازی را برایم مطرح کرد. سه کولر گازی در محل کارمان داریم که وقتی باهم روشن میکنیم، برق ساختمان نمیکشد و فیوز میپراند. و یکی از اتاقها که اندکی بزرگ است، با یک کولر خنک نمیشود. از طرفی هم نگران قبض برق بعدی هستیم و رقمهای ترسناکش. امّا اینها چه ربطی به فرهنگ دارد؟
شیوه زیست و نوع وسائلی که در زندگی روزانهمان به کار میبریم، اعم از اسباب و اثاث خانه و وسائل تفریح و نوع تلفن و موبایل، کاملاً متاثر از ارزشهای اجتماعی هستند. اگر شما یک مدل قدیمی موبایل استفاده کنید، و اگر عضو گروه اجتماعیای باشید که استفاده از موبایلهای جدید در آن ارزش تلقی میشود، احساس فشار اجتماعی و انزوا میکنید. اتفاقاً علم و فن تبلیغات تجاری هم امروز بیشتر روی جا انداختن ارزشها کار میکند تا توضیح خصوصیات واقعی کالاها. مثلاً برای شما جا میاندازد که مصرفکنندگان فلان خمیردندان خوشبختتر و در رابطه با جنس مخالف موفقترند. و چه بسا این کار را با استفاده از تصویرهایی میکند که با ترـ تمیزی خود حس خوشبختی را القا میکنند و روایتهای کوتاهی که با راه حلهای سادهشان، توهم موفقیت را، در صورت مصرف کالای مورد نظر، تقویت میکنند. در این دستگاه ارزشی، هر نوع گفتوگو درباره مصرفگرایی یا تشریح توهمی بودن آن تبلیغات، چه بسا به عنوان مخالفت با زندگی آسوده و آسایش عمومی تلقی میشود. در جامعه ما، با توجه به این که ایدئولوژی رسمی حکومتی (توجه کنید، ایدئولوژی نه پراتیک) تحت عنوانهایی مانند سادهزیستی در راستای تبلیغات ضد مصرفگرایی کار میکند، این دافعه نسبت به هر سخنی علیه پرستش کالاهای مصرفی که چه بسا آسایشی هم به همراه نمیآورند، همراهی با آن ایدئولوژی تلقی میشود.
حالا بعد از این مقدمه اجازه بدهید بگویم که این کولرهای گازی با هیچ عقل و منطقی با شرایط بومی اکثر مناطق کشورمان جور در نمیآیند. کولرهای آبی که در بیشتر مناطق کشور جز مناطق ساحلی مرطوب شمال و جنوب خوب جواب میدادند، بدون اندیشه با کولرهای گازی تعویض شدند و دارند میشوند. کولرهای آبی مصرفشان تقریباً یک پنجم کولرهای گازی است، علاوه بر خنک کردن هوای خانه، آن را مرطوب هم میکنند، تکنولوژیشان سادهتر و داخلی است. تولید وسائل آنها و نگاهداری و تعمیراتشان اشتغالزاست. فکر اصلی کولر آبی بومی است، در مناطق گرم سیستان و بلوچستان و احتمالاً جاهای دیگر هنوز هم پشت پنجرهها داربستی میسازند و آن را با پوشال میپوشانند و با خیس نگاه داشتن پوشال و بادی که به آن میوزد هوای داخلی اتاق را خنگ نگاه میدارند. این که با این همه مزایا، کولرهای آبی جای خود را به کولرهای گازی میدهند، البته جدا از سیاستهای اقتصادی حاکم نیست که بر واردات کالا با پول نفت استوار است. امّا دلیل فرهنگی و ارزشی آن را هم دست کم نگیرید. ارزشهایی مانند تلقی مثبت از شیک بودن، تکنولوژیزدگی (هرچه نوتر و تازهتر، بهتر، بدون اندیشه و بررسی)، کِلاس بالا بودن (آنچه مصرف میکنی به تو اعتبار و تشخص اجتماعی میدهد) و تلقی منفی از بومیگرایی، مصرف سنجیده و تولید داخلی، بستر مناسبی برای گسترش مصرف کالاهای نو، فارغ از وجوه خوب و بدشان، هستند. مخالفت با مصرفگرایی و تکنولوژیزدگی بیاندیشه، بخصوص در طبقه متوسط متجدد، کهنه و دِمُده و ریاکارانه و ریاضتکشانه به حساب میآید. و این البته از نظر تاریخی واکنشی است به دورانی که برعکس ریاضتکشی فضیلت به شمار میآمد و زندگی آسوده گناه تلقی میشد.
شیوه زیست و نوع وسائلی که در زندگی روزانهمان به کار میبریم، اعم از اسباب و اثاث خانه و وسائل تفریح و نوع تلفن و موبایل، کاملاً متاثر از ارزشهای اجتماعی هستند. اگر شما یک مدل قدیمی موبایل استفاده کنید، و اگر عضو گروه اجتماعیای باشید که استفاده از موبایلهای جدید در آن ارزش تلقی میشود، احساس فشار اجتماعی و انزوا میکنید. اتفاقاً علم و فن تبلیغات تجاری هم امروز بیشتر روی جا انداختن ارزشها کار میکند تا توضیح خصوصیات واقعی کالاها. مثلاً برای شما جا میاندازد که مصرفکنندگان فلان خمیردندان خوشبختتر و در رابطه با جنس مخالف موفقترند. و چه بسا این کار را با استفاده از تصویرهایی میکند که با ترـ تمیزی خود حس خوشبختی را القا میکنند و روایتهای کوتاهی که با راه حلهای سادهشان، توهم موفقیت را، در صورت مصرف کالای مورد نظر، تقویت میکنند. در این دستگاه ارزشی، هر نوع گفتوگو درباره مصرفگرایی یا تشریح توهمی بودن آن تبلیغات، چه بسا به عنوان مخالفت با زندگی آسوده و آسایش عمومی تلقی میشود. در جامعه ما، با توجه به این که ایدئولوژی رسمی حکومتی (توجه کنید، ایدئولوژی نه پراتیک) تحت عنوانهایی مانند سادهزیستی در راستای تبلیغات ضد مصرفگرایی کار میکند، این دافعه نسبت به هر سخنی علیه پرستش کالاهای مصرفی که چه بسا آسایشی هم به همراه نمیآورند، همراهی با آن ایدئولوژی تلقی میشود.
حالا بعد از این مقدمه اجازه بدهید بگویم که این کولرهای گازی با هیچ عقل و منطقی با شرایط بومی اکثر مناطق کشورمان جور در نمیآیند. کولرهای آبی که در بیشتر مناطق کشور جز مناطق ساحلی مرطوب شمال و جنوب خوب جواب میدادند، بدون اندیشه با کولرهای گازی تعویض شدند و دارند میشوند. کولرهای آبی مصرفشان تقریباً یک پنجم کولرهای گازی است، علاوه بر خنک کردن هوای خانه، آن را مرطوب هم میکنند، تکنولوژیشان سادهتر و داخلی است. تولید وسائل آنها و نگاهداری و تعمیراتشان اشتغالزاست. فکر اصلی کولر آبی بومی است، در مناطق گرم سیستان و بلوچستان و احتمالاً جاهای دیگر هنوز هم پشت پنجرهها داربستی میسازند و آن را با پوشال میپوشانند و با خیس نگاه داشتن پوشال و بادی که به آن میوزد هوای داخلی اتاق را خنگ نگاه میدارند. این که با این همه مزایا، کولرهای آبی جای خود را به کولرهای گازی میدهند، البته جدا از سیاستهای اقتصادی حاکم نیست که بر واردات کالا با پول نفت استوار است. امّا دلیل فرهنگی و ارزشی آن را هم دست کم نگیرید. ارزشهایی مانند تلقی مثبت از شیک بودن، تکنولوژیزدگی (هرچه نوتر و تازهتر، بهتر، بدون اندیشه و بررسی)، کِلاس بالا بودن (آنچه مصرف میکنی به تو اعتبار و تشخص اجتماعی میدهد) و تلقی منفی از بومیگرایی، مصرف سنجیده و تولید داخلی، بستر مناسبی برای گسترش مصرف کالاهای نو، فارغ از وجوه خوب و بدشان، هستند. مخالفت با مصرفگرایی و تکنولوژیزدگی بیاندیشه، بخصوص در طبقه متوسط متجدد، کهنه و دِمُده و ریاکارانه و ریاضتکشانه به حساب میآید. و این البته از نظر تاریخی واکنشی است به دورانی که برعکس ریاضتکشی فضیلت به شمار میآمد و زندگی آسوده گناه تلقی میشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر