با پیشنهاد دکتر ناصر فکوهی مسئولیت صفحه فرهنگ ارمنی را در سایت انسان شناسی و فرهنگ پذیرفتم. در نخستین مطلبی که برای این سایت فرستادم توضیح داده ام چرا. نشانی صفحه فرهنگ ارمنی این است:
http://anthropology.ir/taxonomy/term/68
http://anthropology.ir/taxonomy/term/68
چند کلمه درباره صفحه فرهنگ ارمنی
سالهاست کنار هم زندگی می کنیم و هنوز سادهترین چیزها را راجع به هم نمیدانیم. یک نمونهاش همین که هنوز خیلی از ایرانیها، حتی آدمهای تحصیلکرده، فکر میکنند ارمنی یعنی مسیحی. و نمیدانند ارمنی و آسوری چه فرقی با هم دارند. آسوریها از نژاد سامیاند، زبان آسوری از شاخه زبانهای سامی استو با زبانهای عبری و عربی همخانواده است و بیشترشان مسیحیان پیرو فرقه کاتولیک هستند. در حالی که زبان ارمنی از خانواده زبانهای هندواروپایی است، نژادشان آریایی است و پیرو شاخهای از مسیحیتاند که مخصوص خودشان است به نام گریگوری یا لوساوُرچاگان. امّا واقعیت این است که خود آسوریها و ارمنیها هم یکدیگر را خوب نمیشناسند. کاری به دلایل تاریخی و فرهنگی این اوضاع نداریم، امّا وضعیت واقعی این است. و از اینجاست ضرورت تلاش برای آشنایی با فرهنگهای گوناگون که سایت انسان شناسی و فرهنگ آن را یکی از اهداف خود قرار داده است. شناخت متقابل فرهنگها قابلیت پذیرش متقابل را تقویت میکند و زمینه را برای همزیستی مسالمت آمیز و دوستانه مردمان گوناگون فراهم میآورد. وقتی آقای فکوهی پیشنهاد کرد مسئولیت بخش فرهنگ ارمنی سایت را به عهده بگیرم، با وجود مشغله زیاد پذیرفتم، چرا که فکر میکنم هر گامی در این راستا مفید است و میتواند به پیدایش جامعهای اهل مدارا و دموکراتیک کمک کند.
البته این سخنان بدان معنا نیست که باید تفاوتها و اختلافات و مسائل مشکلزا را نادیده گرفت، دربارهشان سخن نگفت تا مبادا یگانگی و همزیستی خدشهدار شود. شخصاً تنها به آن نوع همزیستی و حسن نیت اعتقاد دارم که بر پایه شناخت متقابل و طرح صریح تفاوتها و پیشداوریهای ریشهدار قومی و دینی و غیره شکل گرفتهاند. تا آشکارا در این زمینهها گفتوگو نشود، از وحدت حقیقی و مستحکم خبری نخواهد شد. از اینجاست که در نوشتههای این بخش در کنار مقالاتی که جنبههای مختلف فرهنگ ارمنی را معرفی میکنند، نوشتههایی خواهیم داشت که به پیشداوریها و تعصبات آشکار و پنهان این فرهنگ میپردازند و همین طور نوشتههایی که پیشداوریهایی را نقد میکنند که در فرهنگ غالب جامعه درباره این فرهنگ وجوددارد و حضور این تعصبات را در لایههای زیرین متنهایی که ظاهراً بسیار درست و عاری از تعصب مینمایند، نشان میدهند. در همه فرهنگها نطفههای نامدارایی و ناشکیبایی نسبت به دیگران و ستایش غلوآمیز از تواناییهای فرهنگ خودی هست و باید اینها را شناسایی کرد، نشان داد و مهار کرد.
بیش از سه سال است که سردبیری دوهفتهنامه ارمنیزبان هویس (به معنی امید) را به عهده دارم. در این مجله جلوههای زندگی ارامنه ایران در کنار مطالب متنوع دیگر بازتاب مییابد. در بخش فرهنگ ارمنی از برخی از نوشتههای آن نشریه که مناسبت بیشتری با اهداف سایت انسانشناسی و فرهنگ دارند استفاده خواهیم کرد.
مسئله خاصی که ارامنه امروز ایران با آن دست به گریباناند و همه زندگی اجتماعی و فرهنگی آنها را تحتالشعاع قرار داده است، مسئله مهاجرت است. در یک دهه اخیر شاید نیمی از ارامنه ایران رفتهاند. شرایط رفتن برای اقلیتهای دینی ایران بسیار آسان شده است. اوضاع چنان است که آنها که قصد ترک دیار ندارند باید برای این کار توجیه و توضیحی داشته باشند، چرا که طبیعی آن است که بروی. این امر تاثیر غریبی روی زندگی ارامنه ایران و فرهنگ آنها و نگرششان به جامعه و فرهنگ ایرانی گذاشته است. جالب است که مقصد این مهاجرت نه ارمنستان که آمریکاست. ارامنه ایران در شهر کوچک گلِندِل نزدیک لُس آنجلس سکنی گزیدهاند. خود این شهر و وضعیت ارامنه ایرانی آنجا میتواند موضوع تحقیقها و رسالههای متعدد باشد. نکته غریب امّا اینکه جامعه ایرانی در کلیت خود فارغ از صفبندیهای فرهنگی و سیاسی هیچ علاقهای به این موضوع نشان نمیدهد. کشور از یکی از اقلیتهای قدیمی آن که تاثیر جدی بر فرهنگ جامعه داشته است تهی میشود و در هیچ یک از مطبوعات کشور تا امروز هیچ گزارشی در این زمینه منتشر نشده است. بیتفاوتی تا این اندازه جای آسیبشناسی جدی دارد. این در حالی است که افزایش سفر گردشگران ایرانی به ارمنستان در یک سال اخیر گزارش مفصلی را در روزنامه شرق به خود اختصاص داده، کمابیش با این رویکرد که چرا ایرانیها پول خود را در ارمنستان خرج میکنند و به اقتصاد آن کشور کمک میکنند. این مسائل باید آسیبشناسی شود. موج مهاجرت ارامنه از ایران، کاویدن ریشههای این امر، یافتن ریشههای بیتفاوتی جامعه به این امر، پیآمدهای تکفرهنگی شدن روزافزون جامعه، تناقض بین تعریف و تمجید تعارف آمیز در حرف و بیتفاوتی در عمل نسبت به وجود اقلیتهای قومی و دینی، میتواند چیزهای زیادی را درباره خود جامعه ایران و رفتارش با فرهنگهای دیگر آشکار کند. جلوههای گوناگون فرهنگ ارمنی در پرتو چنین موقعیتی بررسی خواهد شد.
تخصص من ترجمه متون نظری سینما و نوشتن نقد فیلم است. فرهنگ ارمنی، مانند همه فرهنگهای دیگر، ناچار در شرایط سیطره رسانههای جمعی و متاثر از آنها رشد میکند و انتشار نوشتههایی که انعکاس آن را در رسانهها مورد توجه قرار دهند بیتردید و در حد توان مورد توجه قرار میگیرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر